۱۳۸۶ آبان ۱۸, جمعه

گاوچران ها

اگر به آدم های اطرافمان نگاهی تازه بیندازیم و اگر اطرافیانمان را با چشم دیگری ببینیم، متوجه چیزهای جالبی خواهیم شد. منظورم از این آدم ها اقوام و خویشان دور نزدیک یا دوستان و رابطه ما با آنها نیست. منظورم افراد مختلف در جایگاههای شغلی و مدیریتی متفاوت است. همانهایی که هر روز با آنها سرو کله می زنیم و دستورات جور واجورشان را تحمل می کنیم. دقت کرده اید که خیلی از این مدیران وطنی چیزی بیشتر از یک گاوچران نیستند. دستورات عجولانه، غیرمنطقی و غیرعقلانی این مدیران گاوچران چه ضربه سنگینی که به نیروی انسانی و امکانات مختلف وارد نمی کند.

مدیریت این گاوچرانها دو مساله را در ذهن تداعی میکند.

اول. با دیدن این گاوچران ها در پست ها و مقام های عالی مدیریتی و آنهمه خدم وحشمی که در زیر دستانشان رو به نابودی است، تفسیر عدالت خداوند حکیم و عادل، برای یک انسان ساده و معمولی کمی سخت می شود. چرا باوجود این همه افراد متخصص و توانا، این گاوچرانها باید حکمران انسانها باشند و افراد متخصص یا در ساده ترین رده های شغلی مشغول بوده و یا در گوشه ای، تنها وناامید روزگار بگزرانند؟

عدالت ، گاوچران ، متخصصان دور از مسولیت

دوم. شاید اگر خوب دقت کنیم، متوجه شویم خدا می خواهد یک چیزی را به من و تو ثابت کند! شاید خدا می خواهد بگوید

" ای بنده!! نگاه کن و ببین چگونه چرخ این مملکت هفتاد میلیونی را بوسیله یک مشت گاوچران می چرخانم"

اگر این جمله درست باشد، واقعا می شود به قدرت وعظمت خداوند پی برد و باید هر لحظه خدا را بخاطر آنچه بدتر از این برسرمان نمی آید شکرگفت.

خدایا بخاطر این مدیران و مسولان گاوچران از تو ممنونم!!!!

۱۳۸۶ مهر ۱۱, چهارشنبه

فدراسیون تربیت بدنی

وقتی به نسلی که در ایران، انقلاب کرد و مدیریت کشور را پس از پیروزی انقلاب به عهده گرفت، سازمانهای گوناگون انقلابی نظیر سپاه، و کمیته انقلاب را تشکیل داد و جنگ را مدیریت کرد، به دقت نگاه می کنیم متوجه می شویم که همگی این افراد در ابتدای پیروزی انقلاب جوانانی حدودا بیست و چند ساله بوده اند. جوانان دیروز، میانسالان امروز که به مدیران باسابقه تبدیل شده اند. این افراد هرگاه سخن از گذشته می شود با افتخار از جوانیشان سخن ها می گویند و این موضوع را بر سر جوانان امروزی می کوبند و خطاب به جوانان امروزی می گویند " شما را چه شده است؟ چرا هیچ کاری از دستتان برنمی آید؟ چرا کارهای بزرگ نمی کنید؟ و چرا جز در دست گرفتن قلم کار دیگری بلد نیستید؟"

واقعا علت این تفاوت میان جوانان نسل گذشته و جوانان حال حاظر کشور در چیست؟ چرا آنها توانستند کارهای بزرگ انجام دهند اما فرزندانشان نه؟

پاسخ این سوال کاملا روشن است. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی دایره مسولین مملکتی محدود به همین جوانان انقلابی بوده است. چه اینان در زمان جنگ مسولیت های نظامی داشتند و با اتمام جنگ به مدیران سیاسی، اجتماعی، اقتصادی تبدیل شدند و اجازه ورود و کسب تجربه به هیچیک از جوانان را نداند و این شد که شد. این مدیران حتی در مواردی همزمان دارای چندین پست و مقام بوده و بخاطر فقدان نظارت دقیق برمجموعه تحت امرشان باعث اتلاف سرمایه می شوند.

نمونه آخرش همین نامزدهای ریاست فدراسیون فوتبال و انتخابات آینده آن است. برای تصدی این مقام، تنها دو کاندید وجود دارد. یکی علی آبادی، رییس سازمان تربیت بدنی و دیگری کفاشیان، دبیرکل کمیته ملی المپیک.

چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ آیا در این مملکت مرض قحط الرجال شایع گشته است؟ آیا فرد دیگری در این کشور نیست تا شایسته ریاست فدراسیون فوتبال باشد؟ چرا شخص علی آبادی باید درنهایت بی شرمی و با زیر سوال بردن شعور ملت ایران، به خود اجازه دهد، علاوه بر ریاست سازمان تربیت بدنی کاندیدای یک سازمان زیرمجموعه خودش شود؟ علی آبادی بجای اینکه با دادن فرصت به افراد جوان، خوش فکر و دارای برنامه، از رئیس آینده فوتبال کار و پیشرفت بخواهد، مشکل فوتبال را می خواهد شخصا و با ریاست بر فدارسیون حل نماید. احمدی نژاد که قربانش بشوم، معاونانش را مانند قدیسان، عاری از خطا می داند و دریغ از هرگونه تذکر.

علی آبادی در مصاحبه ای گفته بود اکنون که رئیس سازمان ورزش است، چهل درصد از وقتش صرف فوتبال می شود و به همین علت می خواهد رئیس فدراسیون فوتبال شود. جالب اینکه هیچ فرد آگاهی پیدا نمی شود، گوش این آدم کم فکر را بکشد و بگوید اگر تو رئیس فدراسیون شوی که باید صد درصد وقتت را صرف فوتبال کنی و آن موقع با بقیه ورزش کشور چه خواهی کرد؟

امیدوارم این بارهم فیفا بخاطر این رفتار سیاسی در حوزه ورزش، فوتبال ایران را تحریم کند، مگر با چنین اهرمی مسولیت فدارسیون به دیگران واگذار شود.

۱۳۸۶ شهریور ۳۱, شنبه

سی و یک شهریور

امروز آغاز هفته ­ی دفاع مقدس است؛ خودمانی­ترش این که دشمنی مسلح و قدرتمند، سال­ها قبل در مثل چنین روزی، به کشور ما حمله کرد. قصد داشت مثل هر جنگ بزرگی که تا آن روز ایران با آن روبه­رو شده بود، بخشی از سرزمینمان را بگیرد. این بار دشمن از دفعات پیش هم امیدوارتر بود. شرایط برایش آماده بود؛ تازه انقلاب شده بود؛ خیلی از فرماندهان نظامی و سابقه ­دار ارتش یا اعدام شده و یا فراری بودند؛ سپاه تازه شکل گرفته بود؛ مدیریت کشور تثبیت نشده بود؛ رئیس جمهور آن روز و قوای دیگر هم در اوج اختلاف بودند و گروه تروریستی مجاهدین خلق قدرت تخریب و انفجار و ترور بی­سابقه ­ای در سطح اپوزسیون­های دنیا داشت. اما این بار مردم تصمیم گرفتند که ایران با همان مرزهای گذشته ­اش بماند. ۸ سال مقاومت کردند. شاید می­شد این زمان را کم­تر کرد ولی آن ها که مقاومت کردند تصمیم ­گیر این نوع مسائل نبودند و به همین دلیل تک تک آن هایی که در این جنگ از این آب و خاک دفاع کردند، مورد احترام ملت ایران در طول تاریخ خواهند ماند.






۱۳۸۶ شهریور ۲۷, سه‌شنبه

ماجرای بنزین

از زمان سهمیه بندی بنزین سه ماهی میگذرد. ماهی صد لیتر و با احتساب سهمیه شش ماهه ، ششصد لیتر. نقدهای مختلفی نسبت به این عمل دولت در رسانه ها مطرح شد. این سهمیه بندی روی زندگی تعداد زیادی از افراد جامعه که چرخ زندگیشان با همین بنزین می چرخید تاثیر منفی گذاشت. و البته این افراد عمدتا جزء طبقات پایین جامعه قرار دارند. این فراد نه تنها تاثیر نفت را بر سفرهاشان ندیدند بلکه حالا مجبورند اثر فقدان بنزین را هم تحمل کنند. تعداد زیادی از مشاغل بطور مستقیم از گردونه اقتصاد کشور خارج شدند. رستورانها، تعمیرگاههای اتومبیل و سایر مجتمع های خدماتی بین راهی ضرر اصلی را از این سهمیه بندی متحمل شدند. تعدادی از شهرها که بعلت قرار گرفتن در مسیر جاده های اصلی، دارای رونق بودند و یکباره تبدیل به شهرهای ساکت و ساکن شدند و در این مورد مردمان یک شهر نه یک قشر خاص، متضرر شدند. مکان های تفریحی و حاشیه های ییلاقی شهرها که وضعشان روشن است. البته با این اوصاف، صرفه جویی روزانه بیست میلیون لیتر بنزین و محاسبه هزینه ریالی و ارزی آن قابل چشم پوشی نیست، خصوصا اگر بتوان این مبلغ کلان را بصورت مفید وارد اقتصاد کشور نمود. سهمیه بندی بنزین با همه این دردسرها، برای من یک دردسر جدید بدنبال داشته است. در این چند ماهه، هروقت که به پمپ بنزین می روم به محض این که کارت سوخت را داخل دستگاه می گذارم یکی دو نفری با چهار لیتری یا بطری نوشابه سبز می شوند و با این ادعا که کارت سوختشان نیامده یا گم شده یا ... در خواست چند لیتر بنزین می کنند. نمی دانم روی پیشانی من چیزی نوشته که توی پمپ بنزین با این همه اتومبیل درحال سوخت گیری این افراد به سراغ من می ایند؟ وقتی با اینها مواجه می شوم می مانم چه بکنم! به درخواست یک مرد چهار لیتری بدست بی توجهی کنم یا از سهمیه خودم که رو به اتمام است بذل و بخشش کنم! اسم این کار را چه می شود گذاشت؟ شاید گدایی بنزین یا سهمیه بندی گدا پرور؟!

۱۳۸۶ مرداد ۳۰, سه‌شنبه

اینترنت هوشمند

چند ماهیست که سیستم جدید اتصال به اینترنت راه اندازی شده است. به اینصورت که با گرفتن یک شماره ده رقمی بدون محدودیت می‌توان به اینترنت متصل بود. در این روش نیازی به user name وpassword مخصوص نیست و همه با نام کاربری و رمزعبور یکسان از اینترنت استفاده می‌کنند. هزینه استفاده از اینترنت هم در هر دوره روی قبض تلفن محاسبه می‌شود. یکی از ویژگی های مهم این سیستم سرعت رویایی دانلود اطلاعات است!!! در بهترین حالت می توانید سه کیلوبایت در ثانیه اطلاعات دانلود کنید. و این یعنی اینترنت تعطیل. شاید علت اینکه ایران کمترین کاربران اینترنت در جهان را دارد همین باشد. و البته ایرانیان بزرگترین گروه چتر در جهانند و آنهم بی ارتباط با سرعت فوق العاده پایین اینترنت نیست. یک کاربر ایرانی وقتی برای باز کردن یک صفحه ساده اینرنتی باید کلی معطل بماند، ترجیح میدهد که در این زمان سری به اتاق های چت بزند و یا حتی بی خیال سایت و اطلاعات شده و فقط برود سراغ چت.

ویژگی دیگر این اینترنت هوشمند (که نمی دانم به چه علت هوشمند است) فیلترینگ گسترده و بدون منطق آن است. گاهی پیش آماده که در حین چک کردن ایمیل های گوگل(G mail) در قسمتی از صفحه اینترنت پیام همیشگی " مشترک گرامی دسترسی ... ممکن نمی باشد" ظاهر شده که واقعا خنده دار است.

بگذریم.

آخرین قبض تلفنی که به دستم رسید با قبض های قبلی تفاوت بزرگی داست. تفاوت هم در قمیت نجومی بهای تلفن بود. همه اعضای خانواده از دیدن این رقم تعجب کردند. وقتی با دقت به قبض نگاه کردیم متوجه قسمتی به بنام شبکه هوشمند شدیم. بخش مهمی از بهای تلفن مربوط به همین شبکه هوشمند بود و از اینجا همه نگاه ها متوجه من شد.

من ماندم و اینترنت هوشمند و یک قبض تلفن نجومی...

۱۳۸۶ مرداد ۲۰, شنبه

شرق

روزنامه شرق پدیده‌ی مطبوعات ایران است (یا بود ). از خرداد 76 و با ایجاد فضای باز سیاسی روزنامه‌های جدید، با شکل و محتوای متفاوت وارد عرصه خبررسانی شدند. روزنامه شرق نیز جزء همین گروه بود و پس از توقیف روزنامه های جامعه، عصرآزادگان و توس وظیفه اطلاع رسانی آزاد را برعهده داشت. دلیل تفاوت شرق با روزنامه هایی مثل کیهان یا جمهوری اسلامی یا قدس یکی در شکل ظاهری، طراحی زیبا، عکس های هنری و قالب جدیدش است و یکی محتویات آن. خبرهای شرق تنها به دادن یک اطلاع جدید خلاصه نمی شد، بلکه با مقالات مختلف و ارائه نظرات کارشناسی، علمی ترین و کارشناسانه ترین نقدها و تحلیل ها را در موضوعات مختلف ارائه می داد. از ادبیات و پزشکی گرفته تا ورزشی. خلاصه اینکه روزنامه شرق یک مجله علمی تحلیلی یا یک کتاب پرمحتوای چندبعدی بود که هر روز منتشر می شد و برای خواندن مطالب آن انصافا یک هفته وقت لازم بود. حالا این روزنامه در توقیف است. شاید به دو علت. یکی بی احتیاطی شرق در چاپ مصاحبه ساقی قهرمان (لسبین ایرانی مقیم کانادا) و دیگری در کمین بودن وزارت ارشاد در برای توقیف شرق. در این که ارشاد به دنبال بستن یک صدای آزاد بوده و هست جای تعجب نیست. اما چرا شرق در موقعیت حساس کنونی و درپیش بودن انتخابات مجلس احتیاط بیشتری بخرج نداد جای شگفتی دارد. به هر حال دیگر شرق روی پیشخوان دکه های روزنامه فروشی نیست. و در این میان گذشته از تمایلات سیاسی ضرر اصلی را مردم متهمل شدند. چرا که یک رسانه آگاهی دهنده و سرشار از اطلاع را از دست داده اند. در اینجا کسی هم به فکر مردم نیست، نه خود شرق که توقیف شد و نه ارشاد که شرق را توقیف کرد.

۱۳۸۶ مرداد ۱۹, جمعه

رئیس

هر فیلمی برای اینکه جذاب باشد و تماشاچی را ملزم به تماشای ادامه آن کند بایددارای دو ویژگی مهم باشد.

اول داستان خوب و دوم عوامل سازنده خوب

داستان (فیلم نامه)؛ قصه یک فیلم باید دارای روندی مشخص باشد. حوادث و رویدادها با هدفی معین که تماشاگر آنرا درک کند، پشت سرهم قرار گیرند و شخصیت های داستان بخوبی پرداخته شده باشند تا بیننده در میانه فیلم دچار خستگی نشود.

عوامل سازنده؛ کارگردان، بازیگران، موسیقی، تدوین، صدا، تصویر و... همه این عوامل وقتی بخوبی در فیلم دیده می شوند که روی یک داستان قوی قرار گیرند. اگر بهترین عوامل را کنار هم بگذاریم، از مهناز افشار گرفته تا محمدرضا گلزار، اما یک داستان منسجم، روان، دوست داشتنی و داستانی که بتواند به راحتی با تماشاچی ارتباط برقرار کند، نداشته باشیم، فیلم خوبی نخواهیم دید.

هفته گذشته به اتفاق ابراهیم، یکی از دوستان قدیمی رفیتم سینما، فیلم جدید مسعود کیمیای؛ رئیس. فیلم رئیس دارای یک داستان روان و تماشگرفهم نبود. شاید اصلا داری داستان نبود. مجموعه ای از افکار مسعود کیمیایی بشکل تصاویری دهم و برهم کنار هم قرار گرفته بود و شده بود رئیس.

تعداد زیاد ستاره های سینما هم نتوانسته بود کاری از پیش ببرد. در حقیقت شخصیتها و رابطه شان با یکدیگر گنگ و مبهم بود و ظاهراً جز در ذهن کارگردان جایی برای درک آن پیدا نمی شود.

رابطه طلا(مهناز افشار) با سیا(پولاد کیمیایی) یا رابطه رضا(فرامرز قریبیان) و سرهنگ (امین تارخ) و از همه عجیب تر رضا و فرشته(لعیا زنگنه) که نفهمیدیم دارای چه سابقه ای هستند. صحنه های غریبی نیز در فیلم وجود داشت. مثل تیراندازی در شهر یا آن پارتی کذایی با آن سگ های غولپیکر و... و اینکه معلوم نشد فیلم در کجا رخ می دهد تهران، آبادان، شمال یا جای دیگر

در حقیت برای درک بهتر فیلم لازم بود کارگردان نیز ضمیمه فیلم گردد و با حضور در سینما توضیحات لازم را ...

۱۳۸۶ مرداد ۱۲, جمعه

تبلیغات ریاست جمهوری

1. روزهای سه شنبه، چهارشنبه و پنج شنبه، نهم تا یازدهم مرداد مصاحبه رئیس جمهور با خبرنگارانی که در 30 سفر استانی وی را همراهی کرده بودند از تلویزیون پخش شد. آنهم در پرمخاطب ترین زمان و از شبکه یک.

2. این روزها بشدت خبر از کاهش محبوبیت احمدی نژاد نزد عامه مردم بگوش می رسد و او را اولین رئیس جمهور یک دوره ای ایران
پیش بینی می کنند.

3. این مصاحبه با تاخیر طولانی ( حدود دو هفته) از تلویزیون پخش شد که حتما این مدت صرف تدوین و قراردادن صحنه هایی از سفرهای استانی و گنجاندن لحظات دیدار وی با مردم شده است.

4. در این جلسه 3مشاور رئیس جمهور (هاشمی ثمره مشاور ارشد، کلهر مشاور فرهنگی و نبوی مشاور مطبوعاتی ) نیز حضور داشتند و تاثیر پیشنهادات و راهنمایی های آنهادر سخنان رئیس جمهور کاملا مشهود بود.

5. هنوز دو سال از ریاست جمهوری احمدی نژاد باقی مانده و در حقیقت دو سال دیگر رئیس جمهور دهم ایران مشخص خواهد شد. این نمایش هم چیزی جز آغاز تبلیغات ریاست جمهوری دو سال زود تر، و بازگرداندن آب رفته به جوی نبود. آیا احمدی نژاد قادر خواهد بود محبوبیت از دست رفته را باز یابد و برای دهمین رئیس جمهور ایران شود؟

۱۳۸۶ مرداد ۵, جمعه

عراق در فینال

دو تیم عرب عراق و عربستان فینال جام ملتها را یکشنبه برگزار می کنند.

روزی که ایران با آن همه ستاره حذف شد خیلی قبول آن سخت نبود، اما امروز که عراق با آن وضعیت عجیب و غریب که در کشورش می گذرد ، در فینال قرار دارد ، سنگینی حذف ایران بیشتر احساس می شود.

یعنی به همین راحتی می توان در فینال جام ملت ها بود؟

مگر تفاوت ایران و عراق در چیست؟

تیم ایران تیمی پر ستاره بود اما یک تیم ستاره نبود. دلیلش هم خیلی واضح است ؛ امیر خان قلعه نویی!!

مربی با آن همه ادعا اما با کمترین برنامه. در حقیقت قلعه نوعی درحد این همه ستاره تیم ملی که هر کدام در بهترین لیگ های اروپایی مشغول به بازی هستند نبود.

اما مربی برزیلی تیم عراق کاری که لازم بود کرد و امروز عراق در فینال است. چیزی که در تاریخ کشور عراق سابقه ندارد.

در حقیقت امیر خان باعث تباهی دو تیم شد ؛ استقلال و تیم ملی

حذف استقلال از جام باشگاهها و حذف ایران از جام ملتها

روزی را به یاد بیاورید که امیر باوجود مربیگری تیم ملی دلش نمی خواست استقلال را از دست بدهد و امروز هر دو را نبود کرده!!

۱۳۸۶ تیر ۲۸, پنجشنبه

به نام دمکراسی

1- بر اساس قوانین موجود، افشاء نام افراد و مظنونین، قبل از طی مراحل دادرسی و صدور حکم توسط قاضی، ممنوع و خلاف قانون است. این که چرا این قانون نقض می شود و صدا و تصویر افراد قبل از اثبات جرم، از رسانه ملی پخش می شود جای شگفتی دارد.

2- اگر در این دیار فردی بنام مدعی العموم به معنی واقعی آن وجود داشته باشد،قطعا باید بیاید و مهندس عزت را بخاطر حق پایمال شده و قانون نقض شده- آنهم به گستردگی تلویزیون- بازخواست کند.

3- درمورد مفسدان اقتصادی وقتی نامی از آنها برده می شود، همه به خروش می آیند که آی قانون نقض شد و قبل از اثبات جرم نام فلانی اعلام شد، اما اینبار همه ساکتند. تفاوت در چیست؟ طناب این مفسدان اقتصادی به کجا وصل است که وقتی تکان می خورد، همه می لرزند؟

4- پیرزنی لاغراندام با پوستی چروکیده که در هفتمین ده از عمرش بسر می برد، تبر به ریشه چه کسی میزند؟ اصلا توانایی برداشتن تبر داردکه این اینگونه همه را برآشفته است؟

5- در این مجموعه فشار فوق العاده سنگینی بر دانشجویان وارد شد و آنان را مستقیما متهم به تدارک انقلابی رنگی نمود. همه این نمایش چیزی جز مشروع جلوه دادن بازداشتهای اخیر دانشجویان امیرکبیر و اعضاء تحکیم وحدت نیست.

6- شباهت حکومت موجود در ایران و حکومت های نظیر گرجستان در چیست؟ شاید واقعا حکومتی شبیه به هم در این دو کشور موجود است که حاکمان ایران را از آنچه در گرجستان روی داد این چنین ترسانده است. با این وجود حاکمان، خود حکومتشان تا بدین حد کوچک ،ضعیف و بدون پشتوانه فکری،فرهنگی و مردمی دانسته اند.

۱۳۸۶ تیر ۲۴, یکشنبه

مصاحبه

امروز بعدازظهر مصاحبه دارم
از همان مصاحبه هایی که همه تان درباره اش چیزی میدانید
در آزمون علمی نفر پنجم شدم که خوب است اما نمی دانم از بقیه نظرها هم مورد قبول آقایان واقع می شوم یا نه
به هر حال به امید خدایی که اصلا به حرفهایش گوش نمیدهم میروم ببینم چه میشود
از این بلاتکلیفی در می آیم بالاخره یانه


آغاز

سلام
امروز تازه شروع کردم. نمی دانم حوصله ادامه دادن را دارم یانه؟ ولی به هر جهت شروع کردم . بییم چه میشه